فریاد بی صدای تو را درک می کنم
مفهوم گفته های تورا درک می کنم
منعت نمی کنم که چرا گریه می کنی
من عمق های های تو را درک می کنم
پشتت شکسته زیر ستم نازنین من
من بار شانه های تو را درک می کنم
همدرد من به درد دل بی کسان قسم
من درد بی دوای تو را درک می کنم
آنجا که با زمین و زمان قهر می کنی
من قهر نابجای تورا درک می کنم
در آن هوای غمزده حالت گرفته بود
هم حال و هم هوای تورا درک می کنم
